ثبت احوال

نگاهی به راه های مبارزه با استفاده از سلاح سرد

افزایش پدیده شوم استفاده از سلاح سرد در درگیری‌های خیابانی و حتی خانوادگی که منجر به ارتکاب جرم و جنایت در کشور می‌شود به دغدغه‌ای مهم برای مسئولان انتظامی و قضایی تبدیل شده است. اما در کنار یافتن راه‌حل‌های کیفری و برخوردهای انتظامی با حمل و استفاده‌کنندگان از سلاح سرد راهکار اساسی و نتیجه‌بخش، ریشه‌یابی علت گرایش افراد به استفاده از این نوع اسلحه است؛ امری که به اعتقاد کارشناسان به زبانی خشن برای برخی افراد تبدیل شده تا خواسته‌های خود را در روابط و مناسبت‌های اجتماعی از دیگران طلب کنند. این درحالی است که آمارها حکایت از شیوع این پدیده در جامعه دارد و به طور قطع بی‌توجهی به درمان این خشونت‌ورزی جز انحطاط اخلاقی اجتماع نتیجه‌ای نخواهد داشت. در همین رابطه با دکتر محمدعلی اردبیلی حقوقدان، رئیس انجمن جرم شناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی به گفت‌وگو نشستیم.

  • آقای دکتر، به عنوان نخستین سؤال بفرمایید چرا در سال‌های اخیر حمل چاقو یا سلاح سرد از سوی نوجوانان و جوانان شایع شده است؟

پدیده حمل سلاح و بخصوص سلاح سرد و اشیای برنده و کوبنده که شاید پیدا کردن نامی برای بعضی از آنها خیلی آسان نباشد، در کشور ما پدیده جدیدی نیست. تا همین سال‌های پایان دوره قاجاریه، قداره‌بندان و قمه‌کشان در محله‌های شهرهای بزرگ، سر هر کوی و برزن پراکنده بودند و «هل من مبارز» می‌طلبیدند. این فرهنگ که به دوران پیش از حاکمیت قانون تعلق دارد، متأسفانه هنوز هم در بین بعضی از مردم حاکم است. نشانه‌های آن را هم می‌توان در رفتار آنان و خصلت‌هایی مانند خودستایی، خودمحوری و خشونت‌ورزی مشاهده کرد. اینان پرورش یافته خرده‌فرهنگ‌های شهرک‌های اقماری در حواشی شهرهای بزرگ نظیر تهران و وارث وضع آشفته اقتصادی، بیکاری، فقر و مواد مخدر هستند.

  • منظورتان از خرده فرهنگ چیست؟

منظور تبعیت از یک سلسله ارزش‌هایی است که عموم مردم نمی‌پسندند و آنها را تقبیح می‌کنند. برای مثال همین حمل سلاح‌هایی مانند چاقو، پنجه بوکس و قمه، حکایت از این می‌کند که این افراد زبان دیگری نیز برای تأمین و تفهیم خواسته‌های خود در روابط و مناسبات اجتماعی با دیگران برگزیده‌اند. این زبان همان خشونت‌ورزی است که بسیار نگران‌کننده است.

  • این رودررویی با دیگران چه پیامدهایی ممکن است داشته باشد؟

اغلب این افراد گرفتار کشمکش‌های درونی‌اند. این وضع ممکن است برای همه انسان‌ها در بعضی از موقعیت‌ها پیش بیاید ولی کسانی که برای برون‌رفت از این تعارض‌ها زبان خشونت را انتخاب می‌کنند، اغلب زبان دیگری نیاموخته‌اند و درنتیجه برای خود مشکل درست می‌کنند. آن کسی که به «زورگیری» متوسل می‌شود، یک جور و آن کسی که در درگیری های خیابانی به سلاح پناه می‌برد، جور دیگر فقط از هنجارهای معمول در این گروه‌ها تمکین می‌کنند. احساس می‌کنند چون جامعه به آنها پشت کرده، طرد شده‌اند پس نوعی سرخوردگی در سخنان آنان دیده می‌شود.

خشونت‌ورزی به طور کلی شاخصه عصر ما است و از همه سو ما را احاطه کرده است. اغلب کسانی که به دلیل ایجاد ناامنی و حمل و استفاده از سلاح‌های سرد دستگیر می‌شوند خود قربانی خشونت هستند. داغ زخم‌های کهنه در تن و بدن بیشتر آنها نمایان است. خیلی شگفت‌انگیز و دلهره‌آور است این زخم‌های التیام یافته در کنار تصاویر خالکوبی شده که به زبان بی‌زبانی سرگذشت انسان‌های درهم شکسته و شکست خورده را روایت می‌کند. شاید از نزدیک دیده باشید، آثار درگیری‌ها و نزاع‌های خیابانی در تن و بدن این افراد را که ابایی هم ندارند از این که نشان دهند اهل بخیه‌اند! واقعاً وحشتناک است.

  • به نظر شما انگیزه آنها چیست؟

افرادی که سلاح سرد حمل و نگهداری می‌کنند، اغلب به عارضه خودنمایی و ابراز وجود دچار هستند. گروهی که این وسیله را برای مقاصد مالی مانند سرقت و اخاذی به کار می‌برند، هدفشان روشن است. ولی آن دسته از کسانی که در درگیری‌های خیابانی چه فردی و چه گروهی آرامش مردم را به خطر می‌اندازند، قدرت و برتری‌طلبی را به نمایش می‌گذارند. این نمایش با فریاد و عربده‌کشی به قصد ایجاد رعب و وحشت همراه است و اغلب هم به جرم و جنایت ختم می‌شود.

  • آیا آماری از وقوع این جرایم در کشور وجود دارد؟

ببینید، بسیاری از این وقایع در آمارهای رسمی انعکاس پیدا نمی‌کنند، مگرآنکه به حادثه مهمی منتهی شده باشد، مثل قتل و ایراد ضرب و جرح و صدمات شدید. در بین بسیاری از این اشخاص رسم نیست که از هم شکایت کنند. اتهام بیشتر آنها نیز اخلال در نظم و امنیت عمومی است. ولی در یک برآورد آماری، هر سال 6 میلیون نزاع خیابانی به وقوع می‌پیوندد. تهدید، خشونت‌های کلامی و ضرب و جرح نیز در فهرست 10 اتهام اول پرونده‌های کیفری طی پنج سال گذشته بوده است. کشور ما از این منظر رتبه 138 را دارا است. آمارهای پزشکی قانونی نشان می‌دهد که هر روز 3 نفر با سلاح سرد کشته می‌شوند؛ یعنی به طور تقریبی 1119 نفر در سال. بیشتر این جنایات ریشه در اختلافات قبلی و خصومت‌های شخصی دارد.

آماری که در این سال‌ها روند افزایش داشته مربوط به جنایاتی است که معتادان و بویژه افراد معتاد به «شیشه» مرتکب شده‌اند. آمارها می‌گوید: 65 درصد جنایت‌ها به دست این افراد رقم می‌خورد و اغلب صحنه‌های هولناکی می‌آفرینند. این اعتیاد هم خود معضل اجتماعی دیگری است که مجال دیگری برای گفت‌وگو می‌طلبد. ولی خب، این مواد بسیار توهم‌زا هستند. معتادان به این مواد در عوالم و خیالات خود به جنایت‌هایی دست می‌زنند که به ظاهر انگیزه‌ای برای رفتار آنها نمی‌توان یافت. ارتکاب جرم پایان کار آنها نیست و تا زمانی که این حالت بر آنها غلبه دارد باید از رفتارشان نگران بود.

  • آقای دکتر به نظر شما جمع‌آوری سلاح‌های سرد و نامتعارف و بخصوص ممنوعیت حمل و نگهداری آن تا چه میزان در کاهش میزان جرم و جنایت مؤثر است؟

همچنانکه اشاره کردم حمل و نگهداری سلاح به نظر من فرع بر موضوع رفتارهای خشونت‌آمیز است. نخست، برای این سؤال باید پاسخی پیدا کرد که چرا بعضی از مردم که شمار آنها هم کم نیست، برای حل اختلاف‌های خود به خشونت روی می‌آورند؟ شما اگر فقط به خشونت‌های خانگی توجه کنید حساب دستتان می‌آید. آیا آستانه تحمل‌پذیری مردم کاهش یافته؟ آیا حل و فصل اختلافات با خشونت زودتر به نتیجه می‌رسد یا در صف رسیدگی‌های قضایی ماه‌ها منتظر ماندن؟ متأسفانه در بین نوجوانان و جوانان کسانی هستند که خشونت‌ورزی را نشانه برتری، عظمت و بزرگی می‌پندارند. به نظر می‌رسد که مشکل این گروه‌های اجتماعی بیشتر فرهنگی است. چاره کار هم این است که بیاموزند در رویارویی با معضلات اجتماعی به طور منطقی برخورد کنند.

اما درخصوص ارتباط بین جمع‌آوری سلاح‌های سرد و تأمین امنیت عمومی ناگزیرم به چند نکته در اینجا اشاره کنم. نخست اینکه ما در وضعیت کنونی، قانونی که حمل، نگهداری، ساخت، خرید و فروش سلاح سرد نظیر کارد، چاقو، قمه، شمشیر، پنجه بوکس و نظایر آن را ممنوع کرده باشد، نداریم. بعضی از سلاح‌های سرد از نوع جنگی و شکاری مثل سرنیزه و کاردهای سنگری، تحت کنترل و شمول مقررات کیفری‌اند که موضوع بحث ما نیست. استفاده از سلاح‌های سرد مجاز فقط در جرایمی مانند تهدید، اخاذی، مزاحمت اشخاص یا تظاهر یا قدرت‌نمایی، جرم تلقی می‌شود که آن هم بحث دیگری است. بسیاری از این اشیا استفاده‌هایی عقلایی هم دارند. بنابراین تأمین امنیت عمومی با جمع‌آوری این سلاح‌ها و کاهش میزان جرایم، سخنی است که باورش مشکل است.

  • تاکنون در این‌باره چه اقدام‌هایی صورت گرفته است؟

در این‌باره در مجلس هفتم اتفاقاتی رخ داد اما به نتیجه نرسید. هر چند وقت یکبار هم در این زمینه خبرهایی به گوش می‌رسد. طرح ممنوعیت استفاده از چاقو و برخورد با تولیدکنندگان سلاح‌های نامتعارف در همان سال‌های 86 در دستور کار کمیسیون‌های مجلس قرار داشت که پس از چندی کنار گذاشته شد. طرح اخیر هم به نام طرح «ممنوعیت استفاده از سلاح سرد و رفتار خشونت بار» است که تصور نمی‌کنم در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس رأی آورده باشد. یک دشواری تمام این طرح‌ها تعیین مصداق‌ها است. به فرض هم که حمل، نگهداری، تهیه، ساخت و توزیع و خرید و فروش این سلاح‌ها جرم محسوب شوند، مگر چقدر می‌توان با حربه کیفری در مصاف با چنین معضلات اجتماعی توفیق یافت. ساده‌انگاری است اگر تصور کنیم که این کلید به هر قفلی می‌خورد. همه تلاش باید در این جهت باشد که گره کار گشوده شود نه اینکه گره‌ای بر گره مشکلات اجتماعی افزوده شود. کیفری کردن رفتارهای اجتماعی افزون بر هزینه‌های مالی، پیامدهای سوءاخلاقی و عوارض جانبی دیگری هم دارد که ما اغلب از آن غافل هستیم.

  • پس این طرح‌هایی که به نام امنیت اجتماعی همراه با دستگیری عده‌ای به عنوان اراذل و اوباش و جمع‌آوری سلاح‌های سرد به اجرا در می‌آیند با چه مجوز قانونی صورت می‌گیرند؟

آن دسته از جرایم این افراد که در زمره جرایم مشهود قلمداد می‌شوند البته در صلاحیت نیروهای انتظامی است که اقدام کنند. در سایر موارد به طور دقیق اطلاع ندارم. از خود آنها باید پرسید.

داریوش آرمان

میانگین امتیازات ۴ از ۵
از مجموع ۴ رای

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
مشاوره حقوقی ٪۱۰۰ رایگان