هزینه دادرسی با وکیل است یا موکل و هزینه تمبر و مالیات وکیل چقدر می شود؟
هزینه دادرسی
به هرحال مطرح کردن دعاوی حقوقی نیاز به پرداخت هزینه
دادرسی دارد که این هزینه بهصورت ابطال تمبر دادرسی به دادخواست صورت می گیرد در مواردی
که خواهان توانایی پرداخت این هزینه را ندارد میتواند با درخواست اعسار موقت از
تادیه هزینه دادرسی دعوی خود را چه در مرحله بدوی یا واخواهی یا تجدیدنظرو…تقدیم
مرجع قضایی کند برای اثبات توانایی نداشتن خواهان باید ادله خود را ابراز کند. این
هزینه ها که گاها بسیار زیاد هم هست در دادگاه رسیدگی به اعسار از هزینه دادرسی
با توجه به نبود ادله کافی رد میشوند در بعضی موارد هم تایید میشوند البته این
رویه گویا دچار تغییراتی شده ودر بعضی از استانها و حتی بعضی از شعب دادگاه در
تهران خبر از نپذیرفتن پروندههای اعسار به گوش میرسد.«قانون» برای بررسی صحت و
سقم این موضوع با یک وکیل دادگستری و یک قاضی به گفتوگو نشسته است.
معسر دلایل لازم را به دادگاه ارائه دهد
به موجب ماده 504 قانون آئین دادرسی مدنی معسر
از هزینه دادرسی کسی است که به واسطه نبود کفایت دارایی یا دسترسی نداشتن به مال خود
به طور موقت قادر به تأدیه آن نیست. در متن ماده تصریح شده متقاضی اعسار، باید
بتواند دلایل اثباتی را به دادگاه ارائه دهد که شهادت شهود است که علاوه بر تنظیم
استشهادیه کتبی و امضایشهود ،چنانچه دادگاه حضور شهود را در جلسه دادرسی لازم
بداند به مدعی اعسار اخطار می کند روز رسیدگی شهود را حاضر کند.نتیجه دعوی پس از
قبول اعسار خواهان ،از دو حال خارج نیست ،گاه حکم به رد دعوی و بی حقی خواهان صادر
می شود و گاه حکم به نفع وی است.
همچنین
براساس اصل
159 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مرجع رسیدگی به تخلفات و
شکایات، دادگاههای دادگستری است، از طرفی ایجاد تشکیلات با توجه به نیازها و کمیت
و کیفیت کار به عهده قوه قضاییه گذاشته شده است تا با ایجاد دادسراها و دادگاهها
در شهرهای مختلف کشور اقدام به انجام وظیفه قانونی خود که حلوفصل دعاوی و رسیدگی
به مرافعات مردم است بکند، حلوفصل دقیق و صحیح دعاوی مردم میتواند اجرای عدالت
در جامعه را گسترش دهد.
طبق ماده 504 ق.آ.د.م معسر از هزینه دادرسی
کسی است که به واسطه نبود کفایت دارایی یا دسترسی نداشتن به مال خود به طور موقت
قادر به تأدیه نیست. هزینه دادرسی، به خصوص اینکه میزان آن زیاد و قابل توجه باشد
مانعی است برای اجرای عدالت، چون ممکن است ناتوانی مدعی در پرداخت آن باعث شود
نتواند طرح دعوا کرده و احقاق حق کند. از زاویه دیگر اجرای این وظیفه حکومت یعنی
امکان فراهم کردن دادرسی و حلوفصل دعاوی مردم توسط دادگستری هزینههای فراوانی را
در بر دارد که باید به نحوی تامین شود
هزینه دادرسی تضمینی است برای جلوگیری از دعاوی واهی
هزینه دادرسی تضمینی است برای جلوگیری از دعاوی واهی،
اما هر جا که یک دعوای واقعی و قابل طرحی، به علت عدم توانایی شخص در پرداخت هزینه
دادرسی عنوان نمی شود، دولت باید مساعدت کند و سدی را که در برابر مجانی بودن
دادگستری به وجود آورده بردارد، این است که مسئله اعسار و معافیت از هزینه دادرسی در
قوانین محاکماتی ظاهر شد.
طبق ماده 504 ق.آ.د.م معسر از هزینه دادرسی کسی
است که به واسطه نبود کفایت دارایی یا دسترسی نداشتن به مال خود به طور موقت قادر
به تأدیه نیست. هزینه دادرسی، به خصوص اینکه میزان آن زیاد و قابل توجه باشد مانعی
است برای اجرای عدالت، چون ممکن است ناتوانی مدعی در پرداخت آن باعث شود نتواند
طرح دعوا کرده و احقاق حق کند. از زاویه دیگر اجرای این وظیفه حکومت یعنی امکان
فراهم کردن دادرسی و حلوفصل دعاوی مردم توسط دادگستری هزینههای فراوانی را در بر
دارد که باید به نحوی تامین شود.
برای معاف شدن موقت از هزینه دادرسی شرایط زیر لازم است:
الف) تقدیم دادخواست اعسار؛ب) تاجر نبودن شخص؛ با تاجر
مدیون ورشکسته براساس مقررات ورشکستی که در قانون تجارت آمده است؛ برخورد میشود.
(م 512 آ.د.م). ج) حقیقی بودن شخص؛ در ماده یک قانون اعسار آمده است: «معسر کسی است…»
و واژه «کس» برای اشخاص حقیقی به کار میرود و نیز اداره کل امور حقوقی اسناد و
امور مترجمان قوه قضاییه در نظریه مشورتی شماره 6315 / 7 مورخ 24/ 6/1380 اظهار
دشت: «مفاد 2 قانون اجرای محکومیت های مالی مصوب 10/8/1377 ناظر به افراد حقیقی
است و کلمه «هر کس » به اشخاص حقوقی تسری ندارد.» د) اثبات اعسار از تأدیه هزینه
دادرسی؛ هـ) ایرانی بودن خواهان؛
رعایت تمام تشریفات لازم برای رسیدگی به اعسار از هزینه
دادرسی
برای
رسیدگی به دعوای اعسار در هر شکلی که مطرح شود تشکیل جلسه رسیدگی با رعایت تمام
تشریفاتی که برای جلسه رسیدگی در دیگر دعاوی لازم است، لازم است. اصحاب دعوی (مدعی
اعسار و طرف دعوای اصلی) برای وقت مقرر دعوت میشوند، حاضر کردن شهود بستگی به نظر
دادگاه دارد، ممکن است دادگاه به همان شهادت نامه تفصیلی که ضمیمه دادخواست شده
اکتفاء کند و ممکن است از مدعی اعسار بخواهد که شهود خود را حاضر کند، البته
خوانده دعوای اعسار هم میتواند دلایلی بر تمکن مدعی ارائه کند. رای دادگاه در
خصوص قبول اعسار حضوری محسوب میشود، یعنی اگر خوانده اعسار حاضر نشود و هیچ لایحه
ای هم نفرستد و حتی اگر ابلاغ اخطار هم در شکل قانونی بوده و از جلسه رسیدگی اطلاع
حاصل نکرده باشد حکم را از وضع حضوری خارج نمی سازد. در مورد قطعی بودن یا قابلیت
تجدید نظر و فرجام بودن حکم اعسار، قانون نظر خاصی نداشته و مانند دیگر احکام است
که در بحث تجدید نظر و فرجام مورد بحث قرار میگیرند.
مشکل بودجه و نپذیرفتن اعسار از هزینه دادرسی
با این توضیح پذیرفتن اعسار جزو قانون است و نمی توان از
پذیرفتن آن اجتناب کرد هرچند خود بارها شاهد بودهام که دادگاه از پذیرش پرونده
اعسار اجتناب میکند و با اصرار و ارائه ادله فراوان دادگاه را مجاب به پذیرش این
پروندهها کرده ایم در حالی که اگر آنرا وارد نمیداند بعد رسیدگی می تواند حکم
به رد در خواست اعسار بدهد. :
پذیرفتن اعسار جزو قانون است و نمی توان از پذیرفتن آن اجتناب
کرد هرچند خود بارها شاهد بودهام که دادگاه از پذیرش پرونده اعسار اجتناب میکند
و با اصرار و ارائه ادله فراوان دادگاه را مجاب به پذیرش این پروندهها کرده ایم
در حالی که اگر آنرا وارد نمیداند بعد رسیدگی می تواند حکم به رد در خواست اعسار
بدهد
نمی توان به دادگاه دستوری مبنی بر نپذیرفتن اعساراز
هزینه دادرسی داد
هزینه دادرسی و نحوه ی مطالبه ی آن توسط محکوم له
هزینه دادرسی عبارتست از هزینه هایی که بابت صدور حکم یا
قرار به هنگام تقدیم دادخواست از سوی خواهان بایستی پرداخت گردد . مقنن در
ماده (۵۰۲) قانون آیین
دادرسی مدنی اشعار می دارد : «هزینه دادرسی عبارتست از :
۱.هزینه ی برگهایی که به دادگاه تقدیم می شود .
۲.هزینه ی قرارها و احکام دادگاه و در ماده (۵۰۳) همان قانون مقرر کرده «هزینه ی دادخواست کتبی یا شفاهی اعم از
دادخواست بدوی و اعتراض به حکم غیابی و متقابل و ورود و جلب ثالث و دادخواست
تجدیدنظر و فرجام و اعاده ی دادرسی و هزینه ی وکالتنامه و برگهای اجرایی و غیره
همان است که در ماده (۳) قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین مصوب ۱۳۷۳ و یا
سایر قوانین تعیین شده است که به صورت الصاق و ابطال تمبر یا واریز وجه به حساب
خزانه پرداخت می گردد» که به استناد بند (۱۲) از ماده (۳) قانون وصول برخی از درآمدهای دولت
مصوب ۱۳۷۳ هزینه
دادرسی تعیین و براساس آن خواهان هنگام تقدیم دادخواست بایستی به میزان خواسته تمبر
ابطال و الصاق نماید که موارد آن عبارتست از :
الف) مرحله ی بدون دعاوی که خواسته ی آن تا مبلغ ده
میلیون ریال تقویم شده باشد، معادل ۱/۵ درصد
ارزش خواسته و بیش از مبلغ ده میلیون ریال به نسبت مازاد بر آن ۲ درصد ارزش خواسته .
ب) مرحله ی تجدیدنظر و اعتراض به حکمی که بدواً یا غیاباً صادر شده باشد ۳ درصد ارزش محکوم به .
– احکامی که محکوم به آن تا مبلغ ده میلیون ریال باشد ۳ درصد
ارزش محکوم به و مازاد آن به نسبت اضافی ۴ درصد ارزش محکوم به .
– در دعاوی مالی غیرمنقول و خلع از اعیان غیرمنقول از
نقطه نظر صلاحیت ارزش خواسته همان است که خواهان در دادخواست خود تعیین می نماید
لکن از نظر هزینه ی دادرسی باید مطابق ارزشی معاملات املاک در هر منطقه تقویم و براساس
آن هزینه ی دادرسی پرداخت شود .
به استناد به بند (۱۳) از ماده (۳) قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین هزینه ی دادرسی در دعاوی غیرمالی و درخواست تأمین دلیل و تأمین
خواسته در کلیه ی مراجع قضایی پنج هزار ریال تعیین می شود و برابر بند (۱۴) همان
قانون در صورتی که قیمت خواسته در دعاوی مالی در موقع تقدیم دادخواست مشخص نباشد مبلغ
دو هزار ریال تمبر الصاق و ابطال می شود و بقیه ی هزینه دادرسی بعد از تعیین
خواسته و صدور حکم دریافت خواهد شد و دادگاه مکلف است قیمت خواسته را قبل از صدور
حکم مشخص نماید و به موجب بند ۱۵ و ۱۶ قانون فوق الذکر هزینه ی اجرای موقت احکام در کلیه مراجع قضایی
پانصد ریال تعیین گردیده است . و هزینه ی تجدیدنظر در دادگاه و دیوان عالی کشور یک
هزار ریال تعیین گردیده است .
علاوه بر هزینه های ذکر شده ممکن است هزینه های دیگری
نیز توسط خواهان پرداخت گردد که در دو ماه (۵۰۲) و (۵۰۳) قانون آیین دادرسی مدنی
پیش بینی نشده؛ از آن جمله می توان به هزینه ی کارشناسی، هزینه تحقیقات محلی و
معاینه ی محل و حق الوکاله ی وکیل اشاره نمود که قانونگذار در ماده (۵۱۹) قانون
آیین دادرسی مدنی در مقام بیان خسارت دادرسی به این موارد اشاره نموده و اشعار
داشته است: «خسارت دادرسی عبارت است از هزینه ی دادرسی و حق الوکاله ی وکیل
و هزینه های دیگری که به طور مستقیم مربوط به دادرسی و برای اثبات دعوا یا دفاع
لازم بوده است از قبیل حق الزحمه ی کارشناسی و هزینه ی تحقیقات محلی.»
با عنایت به این که بعضاً خواهان برای اثبات ادعای خود
در امور فنی و تخصصی درخواست ارجاع موضوع را به کارشناسی می کند یا این که دادگاه
برای کشف حقیقت موضوع مورد اختلاف را به کارشناس رسمی دادگستری ارجاع می نماید، در
این خصوص به استناد ماده (۲۵۹)
قانون آیین دادرس مدنی پرداخت هزینه ی کارشناسی به عهده خواهان می
باشد .
قانونگذار در ماده (۲۹۵) قانون آیین دادرسی مدنی
مقرر می دارد: «ایداع دستمزد کارشناس به عهده ی متقاضی است و هرگاه ظرف مدت یک
هفته از تاریخ ابلاغ آن پرداخت نکند کارشناسی از اعداد دلایل وی خارج می شود.» و
هرگاه خواهان یا خوانده برای اثبات ادعا و دفاع در مقابل ادعا به تحقیقات و معاینه
ی محلی استناد کنند در این صورت به موجب قرار صادره از دادگاه مدیر دفتر دادگاه به
عنوان مجری قرار در معیت طرفین دعوا به محل عزیمت و مشاهدات خود را در صورت جلسه
ای می نویسد .
در خصوص هزینه ی تحقیقات و معاینه محلی ماده (۲۵۶) قانون
آیین دادرسی مدنی اشعار می دارد: «عدم تهیه وسیله اجرای قرار معاینه محل یا تحقیق محلی
توسط متقاضی، موجب خروج آن از اعداد دلایل وی می باشد . و اگر اجرای قرار مذکور را
دادگاه لازم بداند تهیه وسایل اجرا در مرحله بدوی با خواهان دعوا و در مرحله تجدید
نظر با تجدید نظر خواه می باشد در صورتی که به علت عدم تهیه وسیله اجرای قرار مقدور
نباشد و دادگاه بدون آن نتواند انشای رای نماید دادخواست بدون ابطال و در مرحله
تجدیدنظر متوقف، ولی مانع اجرای حکم بدوی نخواهد بود» حال این سوال مطرح می شود که
چگونه محکوم له می تواند هزینه های انجام شده را که بر اثر دادرسی متحمل شده – از محکوم
علیه مطالبه نماید در قانون آیین دادرسی مدنی برای مطالبه ی خسارات دادرسی دو حالت
پیش بینی شده است که عبارتند از :
۱.مطالبه ی خسارات دادرسی ضمن دادخواست توسط مدعی و قبل از ختم
دادرسی توسط مدعی علیه که به موجب ماده (۵۱۵) قانون آیین دادرسی مدنی
«خواهان حق دارد ضمن تقدیم دادخواست یا در اثنای دادرسی و یا به طور مستقل جبران
خسارات ناشی از دادرسی یا تاخیر انجام تعهد یا عدم انجام آن را به علت تقصیر
خوانده نسبت به ادای حق یا امتناع از آن به وی وارد شده یا خواهد شد، همچنین اجرت المثل
را به لحاظ عدم تسلیم خواسته یا تاخیر تسلیم آن از باب اتلاف و تسبیب از خوانده
مطالبه نماید .
خوانده نیز می تواند خسارتی را که عمدتاً از طرف خواهان
با علم به غیرمحق بودن در دادرسی به او وارد شده از خواهان مطالبه نماید . دادگاه
در موارد یاد شده میزان خسارت را پس از رسیدگی معین کرده و ضمن حکم راجع به اصل
دعوا یا به موجب حکم جداگانه ای محکوم علیه را به تادیه ی خسارت ملزم خواهد نمود .
در صورتی که قرارداد خاصی راجع به خسارت بین طرفین منعقد
شده باشد برابر قرارداد رفتار خواهد شد»
تبصره ۱: در غیر مواردی که دعوای مطالبه خسارت مستقلاً یا بعد از ختم
دادرسی مطرح شود، مطالبه ی خسارتهای موضوع این ماده مستلزم تقدیم دادخواست نیست .
تبصره ۲: خسارت ناشی از عدم النفع قابل
مطالبه نیست و خسارت تاخیر تادیه در موارد قانونی، قابل مطالبه می باشد ».
با مداقه در این ماده معلوم می گردد که قانونگذار بنا به
حکم کلیف پرداخت خسارت را به عهده محکوم علیه قرار داده است؛ خواه مدعی باشد یا
مدعی علیه . بنابراین خواهان یا خوانده ای که محکوم له واقع شود، حق دریافت خسارت ناشی
از دادرسی را از طرف دیگر را که محکوم علیه واقع شده ف دارد . مطالبه ی خسارت و
صدور حکم راجع به آن توسط دادگاه منوط به درخواست محکوم له می باشد و دادگاه رأساً
مکلف به صدور حکم درباره ی آن نمی باشد؛ زیر مطالبه ی خسارت جزء حقوق خصوصی اصحاب
دعوا بوده و نیازمند مطالبه توسط زیان دیده می باشد .
این امر که مقنن در ذیل ماده ی موصوف تصریح نموده اگر
قرارداد خاصی بین طرفین موجود باشد و راجع به خسارت با هم تراضی کرده باشند، مطابق
همان قرار داد رفتار خواهد شد شخصی و خصوصی بودن مطالبه ی خسارت دادرسی را اثبات
می نماید . کما این که مقنن در ماده (۲۳۰) قانون مدنی نیز بر اساس حاکمیت
اراده عنوان داشته: «اگر ضمن معامله شرط شده باشد که در صورت تخلف مبلغی به عنوان
خسارت تادیه نماید حاکم نمی تواند او را به بیشتر یا کمتر از آن چه که ملزم شده
است محکوم کند .»
و با تامل و مداقه در ماده (۳۳۱) قانون
مدنی فلسفه ی مسوول دانستن محکوم علیه به جبران خسارت محکوم له معلوم می گردد؛
زیرا قانونگذار در ماده موصوف بیان داشته است: «هر کس سبب نقص یا عیب آن شده باشد
باید از عهده نقص قیمت آن برآید .»
بنابراین در مواردی که مدیون محکوم علیه واقع می شود،
واضح است که اگر او دین خود را به داین پرداخت می نمود، دیگر نیازی به تقدیم دادخواست
از سوی خواهان برای مطالبه ی طلب نبود است و وی متحمل هزینه های دادرسی نمی شد .
همچنین در مواردی که فرض مدعی علیه، محکوم له واقع می
شود، دعوای مدعی (خواهان) واهی و بی اساس بوده و اگر وی چنین دعوایی را مطرح نمی
کرد، خوانده برای دفاع از خود و اثبات بی حقی خواهان متحمل هزینه های دادرسی از
جمله حق الوکاله ی وکیل و سایر هزینه های دادرسی نمی شد . لذا این قاعده که محکوم علیه مسوول
پرداخت خسارت دادرسی است، با قاعده ی کلی مندرج در ماده (۳۳۱) قانون
مدنی در مبحث تسبیب کاملاً منطبق می باشد .
مطالبه ی خسارت دادرسی بعد از صدور حکم
اگر مدعی یا مدعی علیه در ضمن دادخواست و در جریان
دادرسی مطالبه ی خسارات دادرسی را ننموده باشند و بعداً در مقام مطالبه برایند در
این صورت به استناد صدر ماده (۵۱۵) قانون آیین دادرسی مدنی که
اشعار می دارد: «… یا به طور مستقل جبران خسارت … مطالبه نماید.»
بایستی دادخواست مطالبه ی خسارت ناشی از دادرسی را به
دادگاه تسلیم نمایند که دعوای اصلی در آن رسیدگی و منجر به صدور رای شده و خاتمه
یافته است .
لازم به ذکر است محکوم له پرونده به استناد ماده (۵۲۱) قانون
آیین دادرسی مدنی فقط می تواند هزینه هایی را مطالبه کند که برای اثبات دعوا یا
دفاع لازم و ضروری بوده و در صورتی که دعوای مطروحه در دادگاه منجر به سازش شود
حکم به مطالبه خسارت نسبت به آن دعوا صادر نخواهد شد مگر به استناد ماده (۵۱۷) قانون آیین دادرسی مدنی طرفین دعوای
ضمن سازش قراری نسبت به پرداخت خسارت داده باشند که در این صورت طبق همان قرار عمل
خواهد شد .
بسیاری
از افراد زمانی که میخواهند برای دادخواهی اقدام کنند با هزینه دادرسیای مواجه میشوند
که امکان پرداخت آنرا ندارند البته قانون برای احقاق حق کسانی که توان پرداخت این
هزینهها را ندارند امکان اقدام برای اعسار از هزینه دادرسی را قرار داده است.