مرد آشنا بهخاطر اختلاف مالی با پیرمرد تاجر، ٣گروگانگیر اجیر کرد تا با ربودن او، حسابش را خالی کنند. این مرد اما خبر نداشت یکی از آدمربایان به بقیه نارو زده و شبانه با برداشتن کیسه سکهها فرار خواهد کرد. چندروز پیش پیرمردتاجر وقتی درخانهاش مشغول استراحت بود موبایلش زنگ خورد. پشت خط مرد ناشناسی بود که خود را مامورمخفی معرفی کرد.
او که تمام اطلاعات شخصی پیرمرد را میدانست از وی خواست با همراه داشتن تمامی مدارک شناساییاش برای پاسخ به سؤالات به نشانی که میگوید برود. عصرهمان روز پیرمرد در محل قرار که حوالی پارکی در پایتخت بود حاضر شد و لحظاتی بعد خودروی پژویی مقابلش توقف کرد. داخل پژو به جز راننده، 2مرد دیگر هم نشسته بودند که یکی از آنها همان مأمور مخفی بود. وقتی پیرمرد سوار ماشین شد، یکی از سرنشینان خودرو با آمپول بیهوشی به او حمله کرد و لحظاتی بعد پیرمرد از حال رفت.
گزارش یک گمشده
10 روز قبل بود که مرد میانسالی به شعبه نهم دادسرای امورجنایی تهران رفت و خبر از ناپدید شدن پسرعمویش داد. او به بازپرس سهرابی گفت: پسرعمویم پیرمرد تاجری است که به تنهایی در خانهای در شمال تهران زندگی میکند و خانوادهاش خارج از کشور هستند. اما چندروزی میشود که از او خبری نیست. با دستور قاضی سهرابی تیمی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران، تحقیقات خود را برای پیدا کردن ردی از تاجر گمشده شروع کردند. آنطور که بهنظر میرسید پیرمرد از مدتی قبل با یکی از مستأجران خود دچاراختلاف شده بود. مأموران مستأجر جوان را زیرنظر گرفتند و به یقین رسیدند که او راز ناپدید شدن پیرمرد را میداند. این مرد دستگیر شد و در بازجوییها راز آدمربایی را فاش کرد.
آزادی گروگان
مردمستأجر چنین گفت: مدتی بود که بر سر اجاره ملکی که متعلق به پیرمرد بود دچاراختلاف شده بودیم. همین باعث شد که نقشه آدمربایی بکشم. برای اجرای این سناریو، ٣ گروگانگیر اجیرکردم و پیرمرد را با ترفندی ربودند. آنها وی را به خانهای در شمال کشور بردند و چند روزی او را در آنجا زندانی کردند. در این مدت آنها کارتهای عابربانک او را سرقت کرده و از یک صرافی در شمال، ٢٠٠ میلیون تومان سکه خریدند و هنوز هم پیرمرد در گروگان آنهاست. همزمان با اقرار این مرد، گروگانگیران اجیر شده که از دستگیری طراح نقشه باخبر شده بودند گروگانشان را آزاد کردند. در ادامه کارآگاهان ٢ نفر از گروگانگیران اجیر شده را در شمال کشور دستگیر کردند اما نفر سوم فراری شده بود. او که به همدستانش رو دست زده بود شبانه پس از آزاد کردن گروگان، کیسه سکهها را برداشته و فرار کرده بود.
سرانجام با انجام اقدامات اطلاعاتی و ردیابیهای پلیسی این مرد دریکی از استانهای مرکزی کشور شناسایی شد. او با برداشتن سکهها به خواستگاری دختر موردعلاقهاش رفته و قرار بود بهزودی لباس دامادی تن کند اما چهارشنبهشب گیر افتاد و همه نقشههایش نقش برآب شد. با دستگیری این مرد، هر چهار متهم پرونده در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.