ماجرای ازدواج اجباری با دختران باکره برای اعدام دختران از چه قرار است؟
شاید شما هم از ازدواج اجباری با دختران باکره برای اعدام چیزی شنیده باشید. اما اگر در این رابطه چیزی نمیدانید در این مقاله همراه ما باشید تا صحت و سقم این ماجرا را بررسی کنیم.
در گوشه و کنار شنیده میشود که امام خمینی(ره) دستور داد پس از عملیات مرصاد، تمامی زندانیان سیاسی که بر موضع قبلی خود استوار مانده بودند، اعدام شوند. پس از اجرای این حکم،کلیه وسایل و لوازم شخصی زندانیان سیاسی پس از اعدام به خانواده آنها تحویل داده شد. در این میان اعدام دختران زندانی نیز رخ داد. واقعه ای که پیش از این کمتر در جهان اسلام به چشم خورده بود. گفته میشود با نظر به ممنوعیت اعدام دختران ، راهی برای اعدام انها در نظر گرفته شد که بر طبق آن افراد، دختران باکره را به عقد خود در میآوردند و با از بین بردن باکرگی آنها، روال اعدامشان در پیش گرفته میشد.
ما میخواهیم به ابهامات و سوالاتی که در این زمینه مطرح است، پاسخ دهیم.
پاسخ کوتاه در مورد اعدام دختران باکره
از دو منظر میتوان به مسئله اعدام دختران پاسخ داد.
مورد اول- نکته اول این است که این اعدامها به منظور خلاصی از شر زندانیان انجام نمیشده است. بلکه هدف از این کار از میان بردن شورشهای آنان در پی عملیات مرصاد بوده است. افرادی که قبلا در عملیات تروریستی شرکت کرده بودند و کماکان بر سر موضع خود باقی مانده بودند، گزینههای اصلی برای اعدام بودند. قابل ذکر میباشد که این نوع اعدامها پیش از این نیز در مورد تروریستها انجام شده بود. البته بسیاری از آنها به خاطر عدم وجود خط مشی مناسب از اعدام نجات پیدا کردند و پس از مدتی هم آزاد شدند.
مورد دوم- بر اساس ادعای ضد انقلابها، از انجایی که اعدام دختران باکره در دین اسلام ممنوع اعلام شده است، سپاهیان پس از عقد این دختران و از بین بردن باکرگی انها، حکم اعدام دختران را اجرا میکردند. پس از یک بررسی ساده به این نتیجه میرسیم که این ادعا از بنیان کذب است. زیرا اگر ملاک برای اعدام این دختران توجه به مبانی اسلامیبوده باشد، پس قطعا صیغه این دختران از روی اجبار برای از بین بردن باکرگی انها نیز خلاف شرع است و کسی که به مبانی اسلامیپایبند باشد به چنین اقدامی دست نمیزند. پس بدون شک این ادعا از بنیان باطل است. بهتر است بدانید که این ادعا از کجا نشات گرفته است. در خاطراتی که از آیت الله منتظری به جای مانده است و بر اساس خاطرههای مربوط به اعدامهای سال ۶۷ و بحثهای شکل گرفته بین وی و امام خمینی میتوان به نتایج دقیقی رسید. بر طبق این توضیحات نحوه شکل گیری این شایعه آشکار میشود. آیت الله منتظری در این رابطه گفته اند که من در پی اعدامهایی که صورت میگرفت به اعدام زنان اعتراض کردم و گفتم اعدام زنان در دین اسلام بسیار محدود است و نباید دختران را اعدام کنند. امام هم در پاسخ گفتند که به مسئولین مربوطه بگویید که دختران را اعدام نکنند. بعدها از این صحبتها سوء برداشتها و شایعه سازیهایی زیادی صورت گرفت که بر طبق آن میگفتند: منتظری گفته است دختران را نکشید. اول آنها را صیغه کنید و سپس حکم اعدام را اجرا کنید. منافقین در خارج از کشور نیز به این شایعه دامن زده بودند.
نکته: برای مطالعه این خاطرات میتوانید کتاب “خاطرات آیت الله منتظری” را تهیه نمایید.
پس بسیار واضح است که این شایعه در مورد آیت الله منتظری ساخته شده بود و البته چون ایشان در زمانی که قائم مقام رهبری نظام بودند چهره ای منفور داشتند، شایعات بسیاری در مورد آنها ساخته میشد. بنابراین پس از تغییر نگرش ایشان و قرار گرفتن در رو به روی نظام، منافقین دیگر نمیتوانستند تا این شایعات را از سوی آیت الله منتظری بیان کنند. به همین علت به جای اینکه بگویند چنین چیزی را آیت الله منتظری گفته است، میگفتند روال اعدام در زندانهای سیاسی ایران چنین است!
پاسخ تفصیلی به اعدام دختران باکره
قطعا پخش شایعات و چنین اخباری در مورد اعدامهای سیاسی اعدام دختران باکره تنها به دست منافقین صورت میگرفته است. آنهایی که برای پنهان کردن جنایات و خیانتهایشان به کشور و تخریب چهره نظام جمهوری اسلامی از هیچ کاری کوتاهی نکردند.
اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ و پس از تهاجم نیروهای سازمان منافقین به خاک ایران با همکاری ارتش عراق به جریان افتاد. در آن زمان امام خمینی(ره) دستور دادند تا پرونده منافقین زندانی که کماکان بر سر موضع خود استوار بودند، مجددا بررسی شود. بر اساس این دستور حکم اعدام زندانیانی که همزمان با تهاجمات بیرونی قصد شورش درون زندان را داشتند، صادر شد. این اقدام بدون تفکر صورت نگرفته بود و از دلایل فقهی و حقوقی محکمیبرخوردار بود. از جمله دلایل اصلی این اقدام میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- به دلیل نیروهای نظامی فعال در جبهه
- به دلیل روحیه مردم به خاطر تحولات صورت گرفته در جبههها
- تبلیغات وسیع رادیوهای بیگانه در مورد پیشروی عراق در خاک ایران
- وارد شدن مستقیم آمریکا به جنگ ایران و عراق
- ورود منافقین به خاک ایران و تصرف چند روستا
- ظهور تحرکات و تنشها در زندانهای سیاسی
- شروع فعالیت بعضی از هواداران منافقین در جامعه
- انتشار پیام از سوی سازمان منافقین به منظور ایجاد شور و هیجان مردم برای شورش
لذا بنا به دلایل فوق و مبانی فقهی امام خمینی از مسئولان مربوطه خواستند تا وضعیت زندانیان سیاسی را مجددا مورد بررسی قرار دهند و افرادی که هنوز بر موضع خود پافشاری میکنند را به عنوان نیروهای داخلی یک سازمان محارب اعدام نمایند. زیرا این افراد در صدد فرصتی برای تحریک سایرین به منظور شورش و آشوبگری بودند. امام خمینی در حکم خود چنین بیاناتی داشته اند:
“از انجایی که منافقین به اسلام هیچ اعتقاداتی ندارند و هرچیزی که میگویند از حیله و نفاق آنها نشات میگیرد و به اقرار سرانشان از اسلام مرتد شده اند، محکوم به اعدام هستند. زیرا این افراد ضمن محارب بودنشان، جنگ را در پیش گرفته اند و از سمت شمال، غرب و جنوب کشور با همکاری حزب بعث در صدد آسیب رساندن به حکومت اسلامیایران هستند. این افراد با جاسوسی برای صدام به فکر ضربه زدن به ملت مسلمان ایران هستند. به همین جهت منافقینی که در زندانها به سر میبرند و بر سر موضع خود باقی مانده اند، محارب و اعدامی هستند.”
همان گونه که در متن فوق مشاهده کردید، امام خمینی تنها منافقینی که بر سر موضع خود باقی مانده بودند را به عنوان محارب و محکوم به اعدام معرفی کرده بودند. لذا فقط برای آن دسته از افراد حد محارب اجرا میشده است. ایشان بررسی و تشخیص این موضوع را به رای قاضی، دادستان و نماینده وزارت اطلاعات کشور سپرده بودند. البته با بیان”احتیاط در اجماع است.” بنابراین منافقینی که توبه کرده بودند و برائت پیدا کرده بودند در زمره اعدامی ها جایی نداشتند.
لازم به ذکر است که بررسی پرونده منافقین پیش از حکم امام خمینی نیز کاری معمول بوده است و به وضعیت آنها رسیدگی میشده است. به طور مثال همزمان با شورشها و ترورهای گسترده منافقین در سال ۱۳۶۰، آشوبی نیز در زندان به وجود آمد که بر اساس آن ۱۲ نفر از آشوبگران منافق در زندان تیرباران شدند. البته همواره امام خمینی بر پرهیز از تندروی در مواجهه با گروهکهای ضد انقلاب توصیه داشته اند.
ایشان در پی انفجار در حزب جمهوری اسلامیدر سال ۱۳۶۰ خطاب به زندانبانان، رئیس زندان و مسئولان دادگاه گفتند که نسبت به زندانیهای گروهکهای ضد انقلاب با خشونت غیر انسانی رفتار نکنند. بلکه با آنها رفتاری از روی آرامش و احترام داشته باشند. ضمن اینکه از دادگاهها خواستند تا پروندها و احکام را با دقت بررسی نمایند و با قاطعیت، در مورد اجرای احکام لازم اقدام کنند. ایشان از مسئولین مربوطه خواستند در صورتی که عده ای از ما به دست منافقین کشته شد، برای مقابله رفتاری نداشته باشند که بر خلاف موازین اسلامیباشد. امام خمینی در آخر فرمودند اگر چه، من میدانم کسی چنین رفتاری نخواهد داشت، اما آنها که به دنبال تهمت زدن هستند، به تهمتهای خود ادامه خواهند داد.
در سال ۱۳۶۷ وضعیت نسبت به سال ۱۳۶۰ متفاوت شد. گروه منافقین در سال ۱۳۶۰ یک گروه ضد انقلابی داخلی به شمار میرفت که برای اقداماتش از تبلیغات و حمایتهای بیگانگان بهره میبرد و دست به عملیات تروریستی و انفجاری میزد. در صورتی که در سال ۱۳۶۷ به عنوان یک ارتش متجاوز علیه ایران وارد میدان شد و از پشتیبانی نظامی کامل ارتشهای بیگانه برخوردار شده بود. به دلیل همین حمایتها بود که منافقین توانستند در سال ۶۷ به خاک ایران پیشروی کنند و بخشی از آن را به تصرف خود در بیاورند. شورشهای زندانیان در زندانهای سیاسی، انتشار اخبار از سوی رادیوهای بیگانه، انتشار پیامهای پی در پی از سازمانهای منافقین، ورود مستقیم آمریکا به جنگ علیه ایران و… بیانگر شروع موجی تازه از سوی گروهک منافقین بود. در این وضعیت امام خمینی با هدف خنثی کردن تمامی توطئهها و تحرکاتی که در حال شکل گیری بودند، از تمامی مسئولان مربوطه خواستند تا با عوامل داخلی این توطئه برخورد داشته باشند.
برخی از اقدامات صورت گرفته از سوی گروهک منافقین
- کشتن هزاران بیگناه در خیابانهای تهران و سایر شهرستانها
- برپایی جنگ تجزیه طلبانه در کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا و سایر شهرها در سال ۵۸ و۵۹
- حمله به خانه یک بسیجی ساده و به شهادت رساندن وی و سر برین فرزندانش با تیغ موکت بری در سال ۶۰
- سر بریدن تعدادی از دانشجویان انقلابی و مسلمان در مراسم عروسی فرزند یکی از فئودالهای منافقین به جای گوسفند
- جاسوسی علیه ایران و برای صدام در جبهههای جنگ
- به گلوله بستن مجروحان جنگی در بیمارستانها
- به شهادت رساندن ۷۲ شخصیت و نیروی برجسته انقلابی
- به مسلسل بستن هر دختر و پسر انقلابی ساده در خیابانها در سال ۶۰ و ۶۱
- نارنجک انداختن درمغازههایی که در ان عکس امام خمینی وجود داشت.
- اعمال شکنجههای سنگین و وحشتناک بر روی نیروهای انقلابی و حزب اللهی که بسیار بدتر از شکنجههای ساواک بود.
-
عالی
-
خوب
-
متوسط
-
ضعیف
امتیاز دهی کاربران
( رای)( امتیاز دهی)
هراعدامی داغی بردل ملت ایران بوده منافق یاهرعنوان دیگری ملت ایران بااعدام مخالف است کسانی که جرائم سنگین مرتکب میشن بایدمثل بقیه دنیا زندانی بشن
داری میگی هر انسانی!!
بنظرت منافقین بویی از انسانیت بردن، کسانی که با همکاری کشور متجاوز بعثی به هموطنان خودشون حمله کنن، از بریدن سر جوانان انقلابی شاد بشن، خیانت در حق مردم کشور، و هر آنچه که پست ترین حیوانات انجام نمیدن، آیا از دید شما باید چنین موجوداتی با نفس کشیدنشون دنیا رو به لجن بکشن